یه غروب بیاد ماندنی....
غروب من و محمد جواد دو تایی رفتیم پارک اول سه چرخه سواری بعد دنبال گربه ها کردیم وبعد اومدیم داخل پارکینگ توپ بازی کردیم همش میخندید و جیغ میکشید حسابی از بازی لذت می برد بعدش اومدیم خونه شام خوردیم به جوجه اش غذا داد مسواک زد و خوابید ...
نویسنده :
مامان صبا
0:25