گنجشگک اشی مشی...
گنجشگک اشي مشي از قصه ها بيرون بيا برلب بوم ما نشين بپر بالا تو آسمون بگو به ابر مهربون که چشم پر اشکي داره بياد به شهر تشنمون بارون شر شربباره ببين هواي شهر ما تو چنگ دود اسير شده بگو به باد با لشکرش بياد که خيلي دير شده گنجشگک اشي مشي بخون بگوش آدما کاري کنم که شهرمون بمونه سبز و با صفا...