روز مادر برای ادای فریضه رفته بودم مسجد وقتی برگشتم کسی خونه نبود نمی تونستم حدس بزنم که شاید رفته باشن برا روز زن کادو بخرن چون شوشو کادوش رو دیشب داده بود گوشی بود(GALAXY-samsung) حتی محمد مهدی هم برده بودند پس از پرسوجو از مادرشوهرم متوجه شدم رفتند بیرون ... خوب منتظر شدم برگردند که یهو صدای زنگ درب پذیرایی اومد محمد جواد بود حسابی غافلگیر کردم یه کادو کوچولو دستش بود بازش کردم یه شال بود حتما عکسش رو به یادگار میذارم در آغوشش گرفتم و بوسیدمش اصلا فکرش رو نمیکردم که اولین کادو روز مادر رو تو این سن ازش بگیرم بعدا از شوشو پرسیدم قضیه خریدن کادو گفت :معلمشون بهشون گفته که یواشکی با باباهاتون برید برا ماماناتون کادو بخری...