محمد جوادمحمد جواد، تا این لحظه: 17 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

نی نی توپولی

ماجرای زردی و بیمارستان

سه روزگی رفتیم درمانگاه کن آزمایش تیروئید دادی خون از پاشنه پات گرفتند که الحمدالله موردی نداشتی پنج روزگی بردیمت بیمارستان جواهری با توجه به آزمایش خون بیلی روبین 19 بود بستری شدی  من هم در اتاق مادران می اومدم بهت شیر میدادم زمان بیکاری شیر میدوشیدم با شیشه بهت میدادم زمان بستری در بیمارستان به علت زردی بالا05/10/86بود فردا که دکتر اطفال معاینه کرد گفت یه کم علایم تشنج داره سر این قضییه کلی اذیت شدم کلی هم گریه کردم بعد معرفی نامه گرفتیم رفتیم بیمارستان رسول اکرم دو سه روزی هم اونجا بودیم  فهمیدیم دکترت مشکوک بوده که تشنج داری در nicu تحت مراقبت بودی که علایمی دیده نشد ولی هنوز زردی داشتی بعد مرخص شدی آوردیمت خونه بردیمت پیش دک...
6 اسفند 1391

اولین دیدار با مامان وبابا

بعد از زایمان از اتاق عمل آوردنم بیرون ومن بی صبرانه منتظر دیدن تو بودم اولین پیام تبریک ازطرف مامان جون مرضیه بود که در حال بی رمقی  یه بوسه بر پیشانینی من گذاشت هنوز اون بوسه را خاص میدونم بعد بابا قاسم با یه دسته گل زیبا اومدکنار تختم یه بوسم کرد و حالم را پرسید حالا نوبتی هم بود نوبت محمد کوچولو بود بیاد پیش مامانی خلاصه در اتاق باز شد یه پرستار دوستدار کودک اومد که همراش تخت چرخداری بود که تو توش گم شده بودی اولین دیدارمون اونجا بود و تصویری که از اون لحظه تو ذهنمه یه پسر بچه شکمو که  دهنش به دنبال مه مه میگرده وسرتو هی به سمت چپ و راست می گردوندی به سختی سینه به دهن گرفتی هی بهت میگفتم عزیزم پسر گلم...میدونستم که شیر ...
6 اسفند 1391
1