خونه تکونی..
صبح پنجشنبه بعد از باشگاه رفتم خونه بابا جون رحمان کمک مامان داشت به سر و وضع خونه میرسد منم کاشی و کابینت ها رو تمیز کردم محمد جواد هم رفت خونه دایی مهدی پیش پرهام سر ظهر نماز خوندیم قرآن خوندم و بعد ناهار محمد رو دادم خوب خورد به هوای پرهام بعد خونه رو جارو زدم و خوابیدم تا افطار ... بعد افطار مامان حبوبات آششو خیس کرد سریال ها رو دیدیم بعد با با قاسم اومد دنبالمون رفتیم خونه بابا اصرار داشت که شب بمونم گفت فردا زود بیا...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی