تولد

امسال با اولین بارش برف محمد جواد تقاضای جشن تولد کرد با این تفسیر که  الان زمستونه داره برف میاد پس تولدمه باید برام جشن تولد بگیرید ولی از اونجایی که چند سالی هست تولدش با محرم و صفر تداخل پیدا کرده بنابراین مجبورم قبل یا بعد از این دو ماه جشن بگیرم البته امسال قصد نداشتم مهمونی بدم و ترجیح دادم تولد رو سه نفره بگیریم همین کار هم قبل از شروع محرم کردم یه جشن تولد سه نفره ولی راضی نشد همش به هرکس میرسید تولد دعوتش میکرد یا هر کی زنگ میزد خونه تولد دعوتش میکرد مثلا خاله راضیه شو برای عصر همان روز تولد دعوت کرده بود در حالی که من بهشون گفته بودم امسال تولد نمیگیریم...

تا اینکه اواخر ماه صفر بود رفتیم برای تولد پسر برادرم خرید کادوی تولد و بعد هم جشن تولد  بعد آن روز دیگه روزی صد بار میگفت فردا تولد منه غروب تولد منه 

بعدا با مشورت بابایی تصمیم گرفتیم براش جشن تولد بگیریم بعد از خرید کیک و کادوی تولد دست دایی مجتبی هم درد نکنه تزیین خونه دعوت مهمونا یه جشن تولد ترتیب دادیم ناگفته نماند که اون روز خوشحالی و شعف تو چشمانش برق میزد ...

اینطوری شد که امسال دو تا تولد براش گرفتیم