مادرانه..
نمیدونی چقدر دوست دارم دست کوچولوتو تو دستام بگیرم گرمی دستاتو حس کنم بیشتر اوقات به بهانه های مختلف مخصوصا تو خیابون دستاتو میگیرم وخودم رو اینجور قانع میکنم شاید دیگه فرصتی پیش نیاد دوباره تجربش کنم
گاهی اوقات بغلت میکنم سفت فشارت میدم نازت میکنم عاشق اینی که بارها متذکر بشم دوستت دارم پسر گلم محمد جوادم دوستت دارم
شب هم موقع خواب دستت تو دستامه تا اینکه خوابت ببره اولش برام سخت بود ولی الان من عادت کردم
همش ترسم از اینه که عقربه های ساعت تند تند پشت سر هم بیاند و برند دیگه این دستان قشنگتو به من ندی بگی بزرگ شدم خودم از خیابون رد میشم ...
قربونت برم پسرکم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی