محمد جوادمحمد جواد، تا این لحظه: 17 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

نی نی توپولی

آخرین روز سفر...

1390/4/27 21:10
نویسنده : مامان صبا
408 بازدید
اشتراک گذاری

از اونجایی که شب دیر خوابیده بودم به سختی بیدار شدم خانمها صبحونه خوردند بعد آقایون اومدند صبحانه خوردند منم فقط محمدو از تو پذیرایی آوردم تو اتاق تا ساعت 10 خوابید بعد با صدا آهنگ از خواب بیدار شد

بعدیه سری مهمان های دیگه اومدند حسابی شلوغ شده بود کولر گازی هم دیگه جواب نمیداد گرما هلاک شدیم ناهار خوردیم داماد رفت حموم دیگه خودتون بهتر میدونید مراسم بعد از حموم آتیش و اسفندو بزن و  برقص لباس پوشوندن تن دامادو باقی ماجرا...

باز آقایون رفتند خونه همسایه خانمها دیگه...شدند و هر کی به انجام اموراتش می رسیدتا اینکه ساعت 8 لباس محمدو تنش کردم خودمونم آماده بودیم رفتیم تالار فرهنگیان خیلی نکشید که عروس داماد اومدند باقی ماجرا...

بعد از مراسم عروسی ما رفتیم خونه لباسهامونو عوض کردیم چمدون و جمع وجور کردیم عد بزن و برقص آخر شب نهایتا خداحافظی کردیم و به سمت خوش ییلاق حرکت کردیم من نظرم بر این بود که فردا صبح زود حرکت کنیم ولی شو شو گفت صبح گرمه جاده هم شلوغ میشه...نیمه های شب سمنان یه چرتی زدیم

صبحونه و نماز رسیدیم لاسجرد حسابی خسته شده بودیم یه ذره استراحت کردیم ساعت 12 رسیدیم خونه دایی مهدی ناهار خوردیم اومدیم خونه خودمون.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

faeqeh
27 تیر 90 21:19
رسیدن به خیر عزیزم خدا رو شکر که سالم و سلامت برگشتید
نی نی توپولی
27 تیر 90 21:25
ممنونم فائقه جون .باران رو
مامان و بابای محمد
27 تیر 90 23:24
سلام محمدجواد جونرسیدن به خیر عزیزمخوش به حالت حسابی خوش گذروندی ها الهی همیشه خندون و شاد باشی عزیزم
نی نی توپولی
28 تیر 90 0:46
مرسی عزیزم.
مامان علي
28 تیر 90 1:07
رسين به خير.هميشه به عروسي انشاالله.من لينكتون كردم
مامان سید ابوالفضل
28 تیر 90 20:50
واقعاً خسته نباشید انشالله همیشه به شادی بوسسسس
مامان سید ابوالفضل
28 تیر 90 20:55
واقعاً خسته نباشید انشالله همیشه به شادی بوسسس
کاکل زری یا ناز پری
29 تیر 90 13:38
الهی همیشه خوش باشین عزیزم فکر کنم مراسم عروسیتون خیلی جالب باید باشه. دلم برا محمد جون تنگ شده بودا