محمد جوادمحمد جواد، تا این لحظه: 17 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

نی نی توپولی

پسرم...

1390/8/12 3:17
نویسنده : مامان صبا
819 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم ،آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی،اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم و یا نتونستم لباسهایم را بپوشم اگر صحبتهایم تکراری و خسته کننده است صبور باش و درکم کن یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی رو برایت تعریف کنم...وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم با تمسخر به من ننگر وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند ، فرصت بده و عصبانی نشو وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند،دستانت رو به من بده ....همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من بر میداشتی...زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم ،عصبانی نشو.....روزی خود میفهمی از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم ،خسته و عصبانی نشو یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم کمک کن تا با نیرو و شکیبائی تو این راه رو به پایان برسانم . فرزند دلبندم،دووووست دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

معصومه مامان سهند
12 آبان 90 8:00
سلام عزیز دلم، با ادامه سفرنامه اروپا بخش پاریس به دیدنتون اومدم خوشحال میشم پیشمون بیایین
وای خاله جون دلم گرفت دوست ندارم پیر بشمممممممممم ای کاش بچه ها هم مثل ما توی اون زمان ما رو دوست داشته باشننننننننن


حتما
مامان آریان جون
12 آبان 90 23:31
خیلی دلم گرفت.کاش که پیر نشم