روزای پایانی مهد قرآن...
محمد جواد امروز کلاس قرآن داشت یه ذره دیر حاضر شد بهش گفتم دیر شده نمیریم بنده خدا به سرعت لباساشو تنش کرد منم رفتم سر خیابون ماشین گرفتم ساعت چهارو پنج دقیقه رسیدیم با پنج دقیفه تاخیر طبق معمول با مامان ریحانه محمد جواد وعرفان رفتیم تو نماز خونه منتظر شدیم تا بیان بیرون از خانم احمدی مربی قرآن وضعیت محمد جواد را پرسیدم گفتش ساعات اول میشینه گوش میده رفته رفته بلند میشه یه جوری خودشو سرگرم میکنه توحید و یه ذره از سوره ناس هم برام خوند ولی نصر و نخوند...اینم از عملکردش نمیدونم خوبه یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی