محمد جوادمحمد جواد، تا این لحظه: 17 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

نی نی توپولی

ماجراهای محمد جواد و پرهام...

1390/10/7 20:31
نویسنده : مامان صبا
828 بازدید
اشتراک گذاری

الان دو سه شبی است که گیر دادی بریم خونه بابا جون رحمان از اونجایی که اونها هم رفتند ختم عمه طوبی شاهرود ،حالا هم همش میگی زنگ بزن پرهام بیاد اینجا در نبود من تو با همکاری بابایی ساعت 3 بعد از ظهر به دایی مهدی زنگ زدی وازشون خواستی بیان خونمون زنگ زدن از یک طرف  و.......انتظار کشیدن از طرف دیگر!!!!

بابا قاسم تعریف میکرد رفته بودی پشت پنجره یه دفعه بابایی متوجه شد که داری با یکی حرف میزنی کنجکاو شد گفت:بابایی با کی صحبت میکنی تو هم برگشتی و گفتی با خورشید بابا گفت:چی بهش میگی ؟؟؟تو هم گفتی دارم بهش میگم زودتر برو خونتون تا شب بشه پرهام اینا بیاند خونمون.....

                  niniweblog.com

پرهام میگفت:دوست دارم یه نی نی امیر عباس داشته باشیم

محمد جواد هم در جواب:خدا یه نی نی امیر عباس که بیشتر نداشت اونم به عمو ابوالفضل اینا داد دیگه نداره تموم شد باید دستاتو ببری بالا به خدا بگی یه نی نی پلنگ بهم بده....

 

مامان نوشت: امروز محمد جواد وقتی میخواست میزان علاقه اش را به واحد بیان کند میدونید چی برگشت گفت:مامانی من تو رو قد حیونام (اسباب بازی باغ وخش) دوست دارم  حالا منظورش تعداد اسباب بازیهاش بود یا علاقه اش به اسباب بازی  رو دیگه نمیدونم مهم اینجاست که دوستم داره و من از این قضییه خیلی خوشحالم...

                               

                                     

                                 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان اميرحسين
6 دی 90 9:09
امان از دست اين بچه ها صبا خانوم پيش ما نمياي ديگه[
مامان کیارش
6 دی 90 18:55
ماشااله چه دعاهای قشنگی.
مامان اميرحسين
6 دی 90 20:46
سلام صبا جون من با اجازتون شما رو لينك كردم


باعث افتخار ماست...
مامان آریان جون
6 دی 90 23:13
خدایا یه نی نی پلنگ به این پسر خوشکل بده.
خب چیه بچون هوس کرده دیگه بده مگه؟؟؟

زهره جون نی نی پلنگ برا پرهام اینا دعا کرد برا خودش نی نی دایناسور طلبیده...

الهام مامان رامیلا
7 دی 90 13:49
ای خدا امان از دست این بجه ها آخه محمد جواد نی نی پلنگ که بعدا بزرگ میشه پرهام رو میخوره که صبا جونم مرسی که به یاد ما هستی
گلاره جون
13 دی 90 14:56
الهی قربون این دعا کردنت برم پسر دانشمند