ماهه چهارم بارداری
بدترین روزهای بارداریم 2هفته آخر خرداد و2هفته اول تیر بود
طوری شده بود که از عطر ادکلنی که روز تولد بابا قاسم خریده بودم متنفر بودم یادمه یه روز از دانشگاه اومدم خونه بابا قاسم خونه نبود پیراهنش رو تنه صندلی ناهار خوری بود حالم داشت بهم میخورد سریع انداختمش تو حموم آب سرد را باز کردم روش در و پنجره رو باز کردم تا حالم جا اومد
تو این یه ماهی حسابی اذیت شدم تهوع بی خوابی بی اشتهایی سردرداز همه بدتر استرس امتحانا همینا باعث شد4کیلویی کم کنم
امتحانات دانشگاه تو تیر ماه بود هوا هم به شدت گرم بود گاهی تو مترو جا برای نشستن نبود برام خیلی آمدو شد سخت بود با دوستام که بودیم تا یکی تعارف میکرد بشینم سریع قبول میکردم چون یکم شیطنت کرده بودن از مربی تربیت بدنی قضییه بارداری من را پرسیده بودندبه مریم (دوست صمیمی مامان تو دوران دانشگاه )هم خودم دست وپا شکسته گفته بودم یه بار تو امتحانات داشتم می رفتمدانشگاه یه دفعه فشارم افتاد بهم شکلات دادند و.جا باز کردند نشستم توی 2روز 5تا امتحان داشتم شنبه 2تا یکشنبه3تا
حسابی به هر دوتایمون فشار اومد.ببخشید